تبلیغات اصفهان

نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی چیست؟

نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی) چیست؟

ترکیب نورو و بازاریابی به معنای ادغام دو رشته تحصیلی (علوم اعصاب و بازاریابی) است. در حالی که عصب شناسی رابطه بین مغز و عملکردهای شناختی و روانشناختی انسان را بررسی می کند، بازاریابی عصبی ارزش نگاه به رفتار مصرف کننده را از منظر مغز افزایش می دهد. اولین تحقیقات علمی در زمینه نوروم مارکتینگ در سال 2003 توسط مونتاگ، استاد علوم اعصاب دانشکده پزشکی بیلور انجام شد و در سال 2004 در Neuron  منتشر شد. از یک دستگاه FMRI (functional magnetic resonance imaging) برای ثبت امواج مغزی استفاده می شود. در این رویداد اخیر، بخشی از مغز که بیشترین فعالیت را دارد EF نیست بلکه یک ساختار قدیمی تر در سیستم لیمبی است. این ناحیه از مغز مسئول رفتارهای عاطفی و غریزی ماست.

در نورومارکتینگ اقدامات و تصمیمات مصرف کنندگان را دریافت می کنیم و با توجه به آن ها بازرایابی و اقدامات لازم برای فروش را انجام می دهیم. در واقع با دریافت اطلاعات از ذهن مشتری بهتر می توانیم تصمیمات خود را در مورد نحوه ی تبلیغات اتخاذ کنیم.

مثال برای نورومارکتینگ :
اعتراضات به نورومارکتینگ :

در حقیقت، این مطالعه موجی از انتقادهای سنگین را به سمت بازاریابی عصبی به همراه داشت.  به دلیل ترس از اینکه این مطالعه کد پنهانی را در اختیار داشته باشد. در واقع معترضین معتقد بودند که تصمیمات مصرف کنندگان باید با آگاهی آن ها همراه باشد نه تلقین و تاثیر بدون اجازه بر ناخودآگاه آن ها.

مجله Nature Neuroscience مقاله ای را در سال 2004 با عنوان “کلاهبرداری مغزی” منتشر کرد که سؤال از اخلاق درمورد مطالعات عصبی مارکتینگ را مطرح می کند. در این مجله اخلاق فروشندگانی که از راه تاثیر بر مغز و اعصاب عمل می کنند به شدت مورد تردید قرار گرفت.

در پاسخ، دکتر مایکل برامر، مدیرعامل Neurosense، شرکتی که در مقاله به آن اشاره شده است، به سردبیر ژورنال پاسخ داد:
من موافقت خواهم کرد … که در بهره برداری از هر فناوری جدید باید احتیاط کرد. دقت علمی و ملاحظات اخلاقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اما این سؤالات محدود به فعالیت های تجاری نیست. بلکه باید در مورد کلیه ی فعالیت های ما به عنوان یک دانشمند اعمال شود. فقط زمان ثابت می کند که آیا بازاریابی عصبی با استفاده از fMRI به ابزاری تبدیل می شود یا خیر. اگر جرم ما بررسی ارزش آن در فهم رفتار باشد و در این فرایند چیزی به ما پرداخت می شود، ما گناه را می پذیریم.

اما نورومارکتینگ پیروز شد :

نادیده گرفتن تصویربرداری عصبی به عنوان راهی برای درک رفتار مصرف کننده، به همان اندازه پوچ است که اخترشناسان امتناع از استفاده از تلسکوپ های الکترونیکی را دارند.

روش های بسیاری برای اندازه گیری پاسخ های فیزیولوژیکی به تبلیغات وجود دارد. اما تنها سه روش غیر تهاجمی به خوبی تثبیت شده برای اندازه گیری و نقشه برداری از فعالیت مغز وجود دارد: الکتروانسفالوگرافی (EEG) ، مغناطیس سفالوگرافی (MEG) و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کاربردی (fMRI). هر سه روش تصویربرداری غیر تهاجمی هستند و بنابراین می توان با خیال راحت از آنها برای تحقیقات بازاریابی استفاده کرد. به همین دلیل است که آنها بخش عمده ای از مطالعات را که در سال های اخیر منتشر شده اند تشکیل می دهند.

در واقع در نوروماکتینگ یا بازاریابی عصبی با روش های گفته شده مطالعاتی بر روی سیستم مغزی انسان صورت می پذیرد. تفکرات و تصمیمات آن ها در رابطه با محصولات موجود در بازار ارزیابی می شود. و در نهایت با توجه به تفکر مشتری اقدامات لازم برای بازاریابی و جلب توجه و نظر مصرف کنندگان انجام می شود.

برای اطلاعات بیشتر می توانید به وب سایت تبلیغات اصفهان مراجعه نمایید.